برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت وگوی موسیقی ما با آهنگساز و سرپرست گروه برافشان
هامان خلیلی: نقادی نباید با فحاشی و تخریب اشتباه گرفته شود
موسیقی ما - «برافشان» گروه موسیقی جوانی است و با این وجود عشق آنها به موسیقی اصیل و با کیفیت در این شرایط ستودنی است. «هامان خیلی» - سرپرست این گروه- شاید اگر کنار هنرمندی چون لطفی و سخت‌گیری‌های این استاد برجسته و عشق به موسیقی نبود مانند بسیاری دیگر چندان هویت موسیقی ایرانی برایش اهمیتی نداشت. با او درباره‌ی کنسرت اخیر گروه برافشان صحبت کرده‌ایم:
 
  • *از فعالیت‌های آینده خود و اجرای نیاوران بگویید.
گروه برافشان به خوانندگی هنرمند گرامی جناب غلامرضارضایی بعد از ضبط آلبوم «صبح وفا» که در ابتدای پاییز منتشر خواهد شد، مشغول انجام دومین اثر خود است. اولین کنسرت ما در مازندران اجرا شد و قرار است اول و دوم مرداد در تهران - سالن نیاوران-  هم به اجرا شود، آلبوم کار جدید نیز در حال ضبط است ،در این اثر علاوه بر خوانندگی جناب غلامرضا رضایی،وحیدربیع پور(دف و دایره)، پویالقایی (رباب)، نیره فخری (عود)، مهدی ولی‌زاده  (نی)‌، فریما موفقی (کمانچه)، مهدی دریاباری(تار)، سهیل اله‌دادیان (تمبک)،مرجان راغب (سنتور)، چکادفشارکی (کمانچه) و فرزادموسوی(بم تار) همکاری کردند و خودم به عنوان آهنگساز و نوازنده این اثر  در آن حضور داشته‌ام، همچنین در تلاش هستیم تا یکی از کنسرت‌ها به شکل تصویری منتشر شود که انجام آن کمی زمان بر خواهد بود.
  • *نبودن نگرش جمعی یکی از مشکلات جامعه موسیقی است؛ به نظر شما چگونه می‌توان به این نگرش دست پیدا کرد؟
-نبود تفکر جمعی یکی از آسیب‌ها در تمام مشاغل است که موسیقی نیز شامل آن است. علت‌های زیادی باعث بروز این آسیب است که روحیه حساس و نبود بینش هنری کافی از علت‌های اصلی آن است.دوستان موسیقیدان اگر به این باور برسند که هر کسی در حد توان خود باید کار کند و هیچکس مسئول کار دیگری نیست کمی شرایط بهتر خواهدشد.جایگزینی حسادت به جای رقابت از آسیب‌های بزرگ‌ این هنر است.متاسفانه حتی دوستانی که در یک ژانر و با یک تفکر هم کار میکنند و اصولا در یک سطح نیز هستند دائما در حال جنگ و تخریب یکدیگرند. هر انسانی نقاط ضعف و قوتی دارد و نقادی نباید با فحاشی و تخریب اشتباه گرفته شود‌.در شرایطی که کار هنری مخصوصا موسیقی ایرانی خود به اندازه کافی دچار بحران هست دیگر جایی برای این تخریب‌ها از درون نیست و باید از این تفکر اصطلاحا باند بازی گذشت و از هم حمایت کرد و یاداوری کنیم که در نهایت ما تولید کننده‌ایم و مردم تصمیم گیرنده.
 
  • *تجربه نشان داده که بین موسیقیدانان در مقایسه با کارگردانان سینما از همدلی کمتری برخوردارند ایا این شیوه ریشه تاریخی دارد یا به دهن فرد گرایی هنرمندان این حیطه مربوط می‌شود؟
-در چند دهه اخیر سینما به‌خاطر در اختیار داشتن صدا وسیما دارای شرایط،بهتری نسبت به موسیقی بودند.برخوردهای سلیقه ای در اصل وجودی موسیقی در این سرزمین هنوز حل نشده و این موسیقی را دچار ضعف‌های زیادی کرده است . در نهایت سینما با بودن حامی‌های مالی و معنوی بهتر وبیشتر راه خود را باز کرده ولی در موسیقی بخاطر نبودن این شرایط تیم‌ها زود از هم گسیخته می‌شوند و بعد از جدایی به دشمنی با هم می‌پردازند.بحث‌های مالی و درگیری بر سر بدست گرفتن قدرت همیشه علت اصلی بوده است. وقتی ما دارای یک سیستم تعریف شده در کار موسیقی نیستیم که جایگاه هر فرد را مشخص کند بروز این مشکلات عادی است.
 
  • *خانه موسیقی به عنوان یک صنف تا چه حد توانسته مشکلات موسیقیدانان را حل کند و خود شما به عنوان یک موزیسین جوان تا چه حد از امکانات این نهاد استفاده کرده اید؟
-خانه موسیقی تقریبا هیچ نقشی در معیشت و شرایط موسیقیدان‌ها بجز عده ای خاص ندارد.بحث فرد یا افراد نیست بحث ماهیت وجودی این ارگان و میزان به رسمیت شناخته شدن آن در سیستم است. به نظرم تا خود دولت تصمیم به تعیین تکلیف و اختصاص یک تیم کارشناس برای نظارت در این ارگان را نگیرد هیچ تغییری ایجاد نمی‌شود.من خواستی در درون دولت برای توجه به این تشکل نمی‌بینم پس افراد در آن نقشی ندارند و نهایتا افراد نور چشمی که چه خانه موسیقی باشد چه نباشد سود خود را می‌برند‌ خود بنده هیچ تاثیری از خانه موسیقی در روند کاری ام ندیده ام و هیچ امیدی ندارم که حتی با تغییر افراد هم اتفاقی بیافتد چون به نظرم اینجا در این نهاد ،جنگ،جنگ قدرت است. اینکه مخالفت هایی نیز می‌شود و اعتراض‌ها هم خوب است ولی من به اینکه ادامه این اعتراض‌ها قدرت را به چه سمتی می‌برد و باز هم چه کسی ذی نفع می‌شود خوش بین نیستم. حرف‌ها و شعارها زیباست ولی در عمل با دیدن چهره هایی مشکوک در این جریانات مطمئنا نتیجه به نفع قشر همیشه مظلوم نخواهد بود.
  • *سرآمد بداهه نوازن در برهه اخیر زنده یاد محمدرضا لطفی و حسین علیزاده است،اصلا چرا بخشی از موسیقی ایران بر بداهه نوازی استوار است و اگر این بداهه نوازی اتفاق نیفتد روند موسیقی ایران ایا تغییری می‌کند؟ چه تغییری؟ توضیح کامل بفرمایید؟
-بداهه نوازی در موسیقی شرق همیشه جزوی از آن بوده و هست که ایران نیز شامل آن می‌شود. بودن فضاهای عرفانی در جوامع شرقی باعث تشدید این جریان شده است. اعتقاد به آن در موسیقی و ارتباط گرفتن با یک خالق در آن ،از تفکرات اصلی اکثر موسیقیدانان شرقی هست. یک بداهه پرداز نیز اصولا با این تفکرات و ترکیب آن با اصول پایه ای موسیقی خود این کار را انجام میدهد‌.بداهه پردازی باعث نو شدن موسیقی و جریان داشتن آن می‌شود.وقتی نوازنده یا خواننده به حدی از توان موسیقی برسد که بتواند آن را با خویشتن خویش،ترکیب کند به بیان جدیدی میرسد که آن موسیقی را نو می‌کند. نبودن این فرم مثل این می‌ماند که بگوییم می‌شود انسان یک پا نداشته باشد؟ بداهه جزوی از بدنه موسیقی ماست و سالهاست سینه به سینه تکمیل شده و به جلو آمده است البته در این دوران بداهه نواز زیاد هست ولی دارای آن کیفیت نیست چون مقداری عجله و تجربه کم و باور و غرور کاذب بر این نسل حاکم شده. اگر بداهه پردازی با علم و سواد و ممارست کافی نباشد آسیب زننده خواهد بود و مخاطب را خسته و منزجر خواهد کرد و قرار هم نیست که هر نوازنده ای توان این کار را داشته باشد. بداهه نوازی و بداهه خوانی یک فرهنگ است و باید حفظ شود و علمی تر و جدی تر به آن نگاه شود.
 
  • *وحی لم ینزل بودن ردیف‌های موسیقی مشکلی است که دست و پای بسیاری از آهنگسازان جوان را برای ساخت اثر گرفته است و قاعدتا این دست و پا گرفتن منجر می‌شود تا خلاقیت فرد کم شود و و زمانی که خلاقیت کم شود جامعه محدودی تری با کارهای یک موسیقیدان ارتباط برقرار می‌کند نظر شما چیست؟
 
-من جایی ندیدم که کسی،با چوب و چماق کسی را مجبور به فرا گرفتن ردیف کند. ردیف پایه این موسیقی است . مگر می‌شود شما در ادبیات الفبا را یاد نگیرید بعد بخواهید جمله بسازید؟مگر میشود شما عروض و قافیه ندانید و شعر بگویید؟ حتی شعرای نو گرای ما با علم به عروض و قافیه و اصول کلاسیک از آن گذر کردند و شعر نو سرودند. ردیف پایه و الفبا و عروض و قافیه موسیقی ایرانیست آهنگساز ایرانی چطور می‌تواند بدون دانستن چهارچوب‌های ردیف در یک مایه کاری بسازد؟ حال فردی می‌شود ردیف دان به علاقه خود و فردی هم ردیف را می‌آموزد و از آن گذر میکند . فردی هم میشود استاد کامل محمدرضالطفی که هر دو را دارد و میشود یک استثنا. فرد خلاق با هیچ شرایطی خلاقیتش کم نمی‌شود،بلکه علم ردیف کمک او میشود در ساخت ،چطور تمام بزرگان و آهنگسازان بزرگ ما علم ردیف داشتند ولی نسل جدید ردیف برایش دست و پا گیر است؟ یقینا علی اکبرخان شهنازی،محمدرضا لطفی،حسین علیزاده،پرویز مشکاتیان و...بیشتر از جوانان این نسل تجربه داشتند وسواد موسیقیایی و این‌ها همه از درون ردیف دستگاهی است.
 
  • *موسیقی تک صدایی تا چه میزان در جامعه کنونی با این سرعت عظیم تکنولوژی اصلا کاربرد دارد و ایا این خطر نیست که به مرور و در صورت فراگیر نشدن موسیقی ما تبدیل به موسیقی موزه ای شود؟
- اگر چند صدایی شدن موسیقی ما را از موزه در میاورد که در حال حاضر اکثرا تولیدات چند صدایی هست ولی موسیقی ما در بدترین شرایط ممکن.موسیقی تک صدایی یک فرم کاملا ایرانی دارد و ملودی محور هست و نیاز به شناخت ردیف و پیچ‌های آن دارد. و همچنین شناخت صدا دهی سازهای ایرانی و قابلیت آن‌ها در حیطه صدا دهی ایرنی نه سازهای غربی مانند گیتار و پیانو و... وقتی مردم در کوچه و بازار ملودیی را مرور میکنند یا زمزمه میکنند با تنظیمات خطی زمزمه نمیکنند ملودی را میخوانند البته که موسیقی چند صدایی هم اگر در چهارچوب ایرانی بگنجد نتیجه اش می‌شود خالقی ها،ولی چند خطی‌های این نسل اصولا پاپ هست و موسیقی عوام فریب و دهان پر کن‌. اگر موسیقی تک خطی رسالت خود را درست انجام دهد هنوز هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و جای کار بسیار زیاد.
 
  • *بحث حفظ اصالت در موسیقی ایرانی یک بحث است که مربوط می‌شود به فرهنگ و نیاکان و گذشتگان و همانطور که موسیقی 50 سال پیش قابل مقایسه با موسیقی کنونی نیست چرا روند تغییر در موسیقی ایرانی اینقدر ناچیز و اندک است؟
 
- هر تغییری در روند موسیقی و یا فرهنگ نیاز به یک انسجام و برنامه ریزی منظم و آکادمیک و حمایت سیستمی دارد‌.پراکندگی فضای موسیقی و معلوم نبودن چهارچوب‌ها باعث هرج و مرج شده تا حدی که حتی فرق ژانرها پاپ از کلاسیک نیز نا معلوم است. جنجالهایی نمادین که فقط به فکر فروش و پول است و ارزش‌ها و کیفیت به درجه چندم رفته . چگونه در چنین فضای مسمومی میتوان به فکر پیشرفت بود؟موزیسین کلاسیک برای فروش و درامد زایی از موسیقی پاپ و راک مدد میگیرد و آن را با شان کلاسیک قالب میکند و به بدنه موسیقی آسیب میزند و دیگر مردم نمیدانند کلاسیک چیست پاپ چیست و اگر اعتراضی شود دیگران محکوم به دگم بودن میشوند . هر موسیقی باید در چهارچوب خودش تولید شود تا متخصص‌های آن با هم فکری آن را پیشرفت دهند ولی دراین فضای آشفته هیچ امیدی نیست مگر حرکت هایی شخصی و در دردسر .
 
  • *اگر شجریان‌ها و لطفی ‌ها و علیزاده‌ها و مشکاتیان‌ها بزرگ شده‌اند ،جدا از خلاقیت یک ویژگی مهم کارهای آنها گروه نوازی و استفاده از خرد جمعی بوده است ،چرا در آثار کنونی این مقدار گروه نوازی و خرد جمعی کم شده است؟ چه می‌توان کرد؟
-در گذشته مشکلات روزمره و فشارهای زندگی بخاطر فرم‌های زندگی کمتر بوده و همچنین نوازندگان از کیفیت کنونی برخوردار نبودند این اساتید تسلط خوبی بر فضای موسیقی داشتند و میتوانستند یک تیم را کنترل کنند و به جلو ببرند. ولی با کم شدن فاصله سطح کیفی موزیسین‌ها خواسته‌های آنها به حق بیشتر شده که مهم ترین آن بحث مالی و دستمزد است. تامین کردن یک گروه به لحاظ مالی و کنترل آن‌ها بسیار سخت است. با توجه به این که تمام حمایت‌ها و اسپانسری‌ها محدود به یک قشر خاص از موسیقیدانان شده که اهداف مالی اسپانسرها را میتواند تامین کند. به غیر از این تفکر گروهی نیز کم شده و تعاریف کار گروهی از بین رفته است . اعضای گروه نقش‌های خود و حدود خود را رعایت نمی‌کنند و با دخالت در کار یکدیگر باعث رنجش یکدیگر میشوند که نتیجه اش از پاشیدن یک تیم است. بوجود آمدن نوازندگان همه جا نواز و همه چیز نواز نیز مزید بر علت است . فرم‌ها در نوازندگی در حال نابودیست و سونوریته و صداها در حال تبدیل شدن به یک صدا و گرفته شدن تنوع صدا دهی سازها که بسیار در موسیقی شرقی بد و غیر قابل قبول است. البته کار گروهی از طرف سرپرست کار هم نیاز به تفکر و آینده نگری دارد . داشتن خوراک برای گروه طی زمان و نداشتن غرور و دیکتاتوری کاذب از طرف سرپرست نیز علت مهمی است.
 
  • *صدا و سیما و نقش آن در عقب راندن موسیقیدانان تا چه حد است؟
 -دیگر امیدی به این صحبت نیست ،صدا و سیما عاملی اصلی در معرفی موسیقی یک سرزمین است. وقتی مردم ساز را نمی‌بینند ساز خوب نمی‌شنوند موسیقی خوب معرفی نمیشود از توده مردم چه انتظاری میرود؟ مردم برای دیدن ساز و شنیدن موسیقی به شبکه‌های بیگانه که عمدا موسیقی را به انحراف میکشند میروند و ذهن‌ها سطحی میشود. تقریبا سالهاست هیچ برنامه با کیفیتی برای موسیقی در صدا و سیما ساخته نشده. تمام تولیدات سفارشی و توسط افرادی که در آن سیستم لابی قوی دارند انجام میشود و ضوابط جای خود را به روابط داده است. واقعا دلیل آن قابل فهم نیست که چرا؟چرا موسیقی ایرانی هیچ جایگاهی در صدا و سیما ندارد و اندک راهی که هست هم برای عده ای بدون تخصص و بی کیفیت است. فقط میتوان سکوت کرد و گذشت و دنبال راه دیگری بود چون به نظر بنده هیچ امیدی به اصلاح این نگرش در صدا و سیما نیست.
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 تیر 1395 - 09:19

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود هامان خلیلی: نقادی نباید با فحاشی و تخریب اشتباه گرفته شود | موسیقی ما