برنامه یاد بعضی نفرات
 
من زندگی می‌کنم برای موسیقی
گفت و گوی مفصل سایت موسیقی ما با فرشید اعرابی؛
من زندگی می‌کنم برای موسیقی
موسیقی ما - مریم خوشرنگ: فرشید اعرابی، خواننده، تنظیم‌کننده، آهنگساز و ... بعد از «پنهان» و «سکوت راوی»، «به رنگ شب» را منتشر کرد. این اثر که در فضای «راک»، تهیه و تولید شد به تازگی به دست علاقه‌مندان موسیقی رسیده است. وی موسیقی را از سال 68 با نوازندگی گیتار آغاز کرده و بعد نزد استادش کوروش موحد به فراگیری موسیقی راک پرداخته. بعد از مدتی به دلیل علاقه‌اش به موسیقی فیلم و تاتر، در این حوزه نیز حضور پیدا کرد. یکی از شاخصه‌های آثار تولید شده‌ی فرشید اعرابی، تلفیق کلام کلاسیک فارسی و موسیقی غربی‌ست، که البته با دقت بسیار انجام شده است. همین موضوع و مواردی که در طول گفتگو به آن اشاره کردیم، بهانه‌ای شد تا گفتگویی را با ایشان انجام دهیم.

  • پیش از «به رنگ شب» دو آلبوم دیگر را منتشر کردید. آیا تفاوتی بین این آثار وجود دارد و یا آن دو هم در همین سبک و فضا تهیه و تولید شده است؟
بله. دو آلبوم دیگر هم در این فضا ساخته شد، البته «سکوت راوی» با کمی تفاوت و شاید بهتر است بگویم خودسانسوری به دست مخاطب رسید. در واقع «پنهان» چاق و چله‌تر بود.

  • چرا خودسانسوری، آن هم بعد از انتشار آلبومی که مورد استقبال قرار گرفته بود...
انتشار «سکوت راوی» زمانی آماده شد که دوره‌ی تغییر مدیریت‌ها بود. به همین دلیل دوست نداشتم با مشکل خاصی روبرو شوم. کمی فضای موسیقی را سبک‌تر و شاید سطح‌ پایین‌تر ساختیم. به طور مثال صدای سازها را از جمله پارگیتارو پایین گرفتم.

  • هرچند این روزها تهیه و تولید، به خصوص انتشار یک اثر موسیقایی خیلی سخت نیست. اما به هرحال انتشار «به رنگ شب» و یا آثاری از این جنس، می‌تواند سوال‌برانگیز باشد. به جهت ممیزی‌هایی که در واحد موسیقی وجود دارد.
ببینید، در واقع بنده سال گذشته وارد حوزه‌ی موسیقی نشدم که امسال مجوز بگیرم. نزدیک به پانزده سال از فعالیت موسیقایی من گذشته و من در ارشاد پرونده دارم. هرچند به من لطف داشتند اما این سومین آلبوم بنده‌ست. ضمن اینکه اگر ایرادی در کار بوده گوشزد شده و ما هم سعی کردیم تا جایی که به کلیت کار لطمه‌ای وارد نشود، رفع ایراد کنیم. این‌طور نیست که دیروز رفته باشم ارشاد و امروز مجوز بگیرم. ضمن اینکه سعی کردم تمام چارچوب‌ها را رعایت کنم و قدم‌های درستی را بردارم تا کار موجه‌ای را ارایه دهم. از لحاظ ساخت موسیقی، تنظیم، و حتا اجرا، درست حرکت کردم. ادای کسی رادر نمی‌آورم، حرکات اضافه هم انجام نمی‌دهم.

  • منظورتان از ادا و حرکات اضافه چیست؟
ببیند به طور معمول کسانی که این گونه موسیقی را پی‌گیری می‌کنند و یا در این حوزه فعالیت می‌کنند نوع ظاهر و پوششان و گاهی حرف‌زدن‌شان نیز متفاوت است. اما ذهنیت و تفکرات من به گونه‌ای دیگر است. من تلاش کردم با موسیقی مورد علاقه‌ام و همچنین زبان‌ مادری‌ام، به نوعی فرهنگ‌سازی کنم و نشانه‌ای از غرب‌زدگی در کارم وجود نداشته باشد. ضمن اینکه شاید مسوولان به این نتیجه رسیده‌اند که به هرحال برای ارایه‌ی موسیقی در یک جامعه‌ی هفتاد و پنج میلیونی که بیش از نیمی از آن را جوانان تشکیل می‌دهند، باید سلایق مختلف را در نظر گرفت. اشعار و ترانه‌هایی که انتخاب می‌کنم از جایگاه خاصی برخوردار هستند. بنابراین وقتی شما قانون‌مند حرکت کنید، قانون‌مند هم با شما رفتار می‌شود.

  • گویا حساسیت خاصی روی کلام و ترانه دارید؟
متاسفانه این روزها کارهایی که می‌شنویم بسیار سطحی و تکراری هستند. بیشترین آمار آثار تولید شده در موسیقی را، آلبوم‌های پاپ به خود اختصاص داده‌اند. دقت کنید تمام ترانه‌ها تکراری، عاشقانه و گاهی بسیار سطح پایین هستند. در موسیقی ما باید درون‌نگری بیشتری داشته باشید.

  • نکته‌ی قابل توجه در این آلبوم که من متوجه شدم، حفظ لهجه‌ی فارسی، در خوانش و بیان شماست. تلفیق موسیقی غربی و کلام کلاسیک فارسی باهمان لهجه‌ی فارسی...
من فکر می‌کنم رعایت همین نکات، می‌تواند برگ برنده‌ای برای من باشد. متاسفانه برخی از دوستان، به خصوص در این گونه موسیقی، فارسی را با لهجه‌ی لاتین صبحت می‌کنند. به خصوص حروفی مثل «ر» و ... من کاری ندارم درست است یا غلط، کلیت این موضوع را نمی‌پسندم. به عنوان یک ایرانی این سبک‌ را دوست دارم و می‌خواهم با زبان فارسی و مادری‌ام به گونه‌ای که لطمه‌ای به فضای کارهم زده نشود، کارکنم...
دوست دارم حسی که در قلبم و وجودم هست به دور از تقلید و لهجه و ادا درآوردن، ارایه دهم. فکر می‌کنم هرچه خالص بودن و صداقت یک اثر بیشتر باشد، مخاطب بیشتری هم جذب می‌کند. اگر من شعر مولانا و ترانه‌های روشن‌زاده‌ی عزیز را می‌خوانم، باید رسالت کلام را حفظ کنم . ضمن اینکه سعی می‌کنم خودم باشم. توضیحاتی که دادم فقط تعریف ذهنیت و افکار من نسبت به کارم بوده، ضعیف و قوی بودن اثر را باید کارشناسان فن، کارشناسی کنند. اما در مورد تلفیق کلام فارسی و موسیقی غربی، باید عرض کنم، این بزرگ‌ترین ریسکی بود که در آلبوم اول، «پنهان» انجام دادم. خیلی کار سختی بود به دلیل اینکه امکان داشت آلبوم شکست بخورد و توسط مخاطب پس زده شود. اما خدارا شکر با نظراتی که از دوستان شنیدم ، انتخاب درستی بوده. خوشبختانه جواب گرفتم به دلیل اینکه به کاری که انجام می‌دادم اعتقاد داشتم. درکارم دنبال خلاقیت بودم... همیشه گفتم پس خلاقیت چه می‌شود..؟ ضمن اینکه خواندن زبان لاتین روی موسیقی لاتین تبصره و قانون نیست.

  • چرا «به رنگ شب»...؟
خب یکی از دلایل انتخاب این نام، علاقه‌ی من به شب بوده. فکر می‌کنم دوستانی که اهل هنر باشند، به طور معمول ارتباط بهتری با شب دارند.

  • و حضرت مولانا؟
حداقل ایشان آفتابی نبودند. حضرت حافظ بین چمن و سبزه و گل و ... می‌نوشتند و می‌سرودند اما حضرت مولانا روی آب و آتش بودند و حتا گفته شده هنگام شعر گفتن، به خلسه می‌رفتند . البته من به هیچ عنوان در حدی نیستم که بخواهم ایشان را تعریف کنم. ولی از نوع نگارش‌شان می‌توان حدس زد. از لحاظ موسیقی هم، موزیک ما سفید نیست.

  • به همین دلیل طراحی جلد هم کنتراس خاکستری و سیاه، انتخاب کردید؟
از لحاظ طراحی جلد، من اصرار داشتم سیاه و سفید باشد، اما نظر طراح آنچه می‌بینید، بود و از جهت تخصصی نمی‌شد که سیاه و سفید، طراحی شود به دلیل فنی کنتراست رنگ‌ها دیده نمی‌شد ....

  • به نظر شما چقدر می‌توان، با تهیه و تولید و انتشار این گونه آثار به بالا بردن سطح سلیقه‌ی مخاطبان موسیقی و همچنین تنوع سازی در بازار موسیقی کمک کرد؟
ببینید اگر بخواهم موسیقی را در ایران به سه گروه تقسیم کنم، پاپ، سنتی و کلاسیک. جنس موزیک ما هم که به هیچ عنوان به حساب نمی‌آید. آنقدر تعداد کسانی که به خصوص به صورت رسمی و قانونی در این حوزه فعالیت می‌کنند، انگشت‌شمار است، که نمی‌تواند تاثیر آنچنانی برفضای تکراری این روزهای موسیقی داشته باشد. البته وارد حوزه‌ی سنتی و کلاسیک نمی‌شوم، چون تخصصی در این زمینه‌ها ندارم.

اما در حوزه‌ی پاپ که هرکسی می‌تواند شنونده‌ی آن باشد و در موردش صحبت کند، باید عرض کنم،‌ متاسفانه به غیر از تعداد بسیار کمی از هنرمندان عرصه‌ی پاپ، که نسبت به هنرشان احساس مسوولیت می‌کنند، بقیه موسیقی را به سمتی کشاندند که قهقرایی بیش نیست. و درست کردن آن، حداقل سی‌سال طول می‌کشد. حالا اینکه تاثیر آلبوم‌هایی از جنس «به رنگ شب» روی مخاطب چقدر هست؟ فکر کنم هیچی.... برای مخاطب امروز، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. من بین آدم‌های خودم فرهنگ‌سازی می‌کنم. در راستای کته‌گویی سبک خودمان کار می‌کنم. حداقل بچه‌هایی که در این سبک فعالیت می‌کنند، یاد بگیرند روتین و دور از احساساتی شدن، حرکت کنند. با تعداد کم ما، هیچ کاری نمی‌توان انجام داد.

  • چند خواننده‌ی دیگر در زمینه و سبک موسیقی شما فعالیت می‌کنند؟
در این بخش هم دو دسته‌ایم. یک سری از بچه‌ها که به صورت زیرزمینی فعالیت می‌کنند و تعدادشان کم نیست. ضمن اینکه به لحاظ تکنیک و نوازندگی بسیار خوب کار می‌کنند. البته بیشترشان روی زبان لاتین کار می‌کنند و کمتر روی زبان فارسی و مادری‌شان متمرکز می‌شوند. به این نکته باید اشاره کنم که در این بین تعدادی هم هستند که مدتی‌ست به زبان فارسی در این موسیقی روآوردند. تعدادی هم هستند که جوزده‌اند و بیشتر جذب مسایل حاشیه‌ی این موسیقی از جمله غرب‌زدگی‌اش شده‌اند. گروه دوم تعداد بسیار کم در حد یکی، دو خواننده که در این حوزه فعالیت رسمی دارند. البته در جنس موسیقی ما، بی‌کلام کار منتشر شده بسیار داریم.

  • در رابطه با استفاده‌ی زبان فارسی در موسیقی شما، فکر کنم مخاطب بیشتری بتواند ارتباط برقرار کند؟
بله. اینجا که لندن و آمریکا نیست تا همه به زبان لاتین مسلط باشند. اینجا ایران است. همچنان از سرکوچه‌هایش وانتی رد می‌شود و فریاد می‌زند: سبزی قورمه، آش و ... همچنان برای خرید نان، کنار نانوایی در صف می‌ایستیم. برای اینکه ما ایرانی هستیم و باید این گزینه‌ها در کار لحاظ و رعایت شود.

هرچند این سبک تخصصی‌ست، اما ما تلاش می‌کنیم از هر طیفی به شنیدن آن، علاقه‌مند شود. طبیعی‌ست وقتی یک پیرمرد شصت ساله، زبان این موسیقی را متوجه نشود اعصاب شنیدن آن را نخواهد داشت. به طور حتم با زبان فارسی و اشعار کلاسیک، مثل اشعار حضرت مولانا بیشتر جذب آن می‌شود.

  • در رزومه‌ی شما تجربه‌ی ساخت موسیقی فیلم و تاتر به چشم می‌خورد. ضمن اینکه برخی از قطعه‌های این آلبوم نیز، مثل « غبار بی‌سوار»، اوورتور کار، به شدت رنگ و بوی موسیقی فیلم را به خود گرفته. این ساختار اتفاقی بوده و یا به عمد شکل گرفته است؟
در مورد این قطعه‌ی خاص باید عرض کنم، شروع اورتور، کرال و زهی‌ها، آکسون‌هایی که هست، خبراز یک اتفاق می‌دهد. در واقع اعلام می‌کند اتفاقی در راه است. ضمن اینکه هر کدام از «بم‌بم، بم‌بم و ...» و یا «دان‌دان، دان‌دان، و ...»ها برای بنده یک تصویر خاص داشته که سعی کردم این ذهنیت به مخاطب نیز منتقل شود. در ضمن من همیشه سعی کردم برای ساخت موسیقی به خصوص موسیقی بی‌کلام، به تصویرسازی بپردازم.
شاید خیلی از موسیقی‌های اینسرومنتال (Instrumental)غربی این حس و نداشته باشد. بیشتر به موزیک، تکنیک، نوازندگی و ریف‌هایی که در آن به کار رفته، دقت می‌شود. ولی این موضوع دست خودم نیست. شاید ناخواسته وارد کارم شده. البته خوشحالم که شنونده بتواند معنی آکسون‌ها را متوجه شود و موسیقی، قدرت تصویرسازی را به مخاطب بدهد.

  • اشاره به موسیقی فیلم و تاتر شد. لطف کنید کمی در رابطه با ساختار موسیقی فیلم و تفاوت آن با موسیقی آلبوم، توضیح دهید.
در فیلم و تاتر، ساختار موسیقی به تصویر، شخصیت‌ها و میزانسن‌ها و زمان بستگی دارد. سینک بودن تایمینگ و تصویر از نکات مهمی‌ست که باید در موسیقی تصویری رعایت شود. دست آهنگساز در موسیقی کلامی برای زمان‌بندی باز‌تر است. ساخت موسیقی روی ترانه و شعر، راحت‌تر انجام می‌شود اما نباید فراموش کنیم که اینجا هم باید مفهوم ترانه و شعر را درک کرد تا موسیقی آن بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

  • اصلاحیات واحد موسیقی برای یک آلبوم، بی‌تاثیر نیست. به طور مثال در آلبوم پاپ گاهی این موضوع منجر به ضبط‌های مجدد می‌شود. اما گاهی خیلی هم تاثیرگذار نیست. عبور از فیلترینگ ارشاد برای این گونه آثار، چه بازخوردهایی را می‌تواند داشته باشد؟
مساله‌ی فیلترینگ همیشه بوده و هست. البته اگر منطقی باشد باعث بهترشدن کیفیت اثرنیز می‌شود. به طور مثال در جاهایی، به لحاظ بالانس و میکس،‌ یک صدایی بیش از حد بالاست که به کار لطمه می‌زند، خب گوشزد کردن این موضوع می‌تواند خوب باشد. اما ممیزی غیر منطقی می‌تواند به کیفیت اثر لطمه‌ بزند. نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است در حال حاضر گروهی که در واحد موسیقی برای ممیزی نظر می‌دهند، تعدادی از متخصصین جوان هستند که موسیقی را در فضا و سبک‌های مختلف به خوبی می‌شناسند. پیش از این اساتید عزیز، خیلی با این موضوع، یعنی سبک‌های متفاوت موسیقی آشنایی نداشتند که البته تک‌تک‌شان استاد ما بودند. به طور مثال،‌ نظرشان براین بود که صدای درامز در کار شما خیلی بالاست. در حالی که در موسیقی ما اگر صدای درامز پایین باشد چیزی از موسیقی باقی نمی‌ماند. خوشبختانه امروز نگاه گروه داوران خیلی فرق کرده است.

  • اگر اشتباه نکنم شما حدود بیست سالی هست که تدریس می‌کنید. استقبال از موسیقی، از دیروز تا امروز چطور بوده؟
به صورت کلی بعد از بازگشایی درهای بسته‌ی موسیقی، استقبال خیلی بیشتر بوده به خصوص در این سال‌های اخیر. الان در هر محله چهارتا آموزشگاه هست یعنی هر چهار سوپرمارکت چهارتا آموزشگاه . . . در گذشته آموزشگاه‌های سطح تهران به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید. پیش از این یک قشر خاصی می‌توانستند پی‌گیر موسیقی و یادگیری آن باشند. اما امروز جوانان حضور چشمگیری، برای یادگیری موسیقی دارند.

  • دلیل این استقبال را در چه می‌بینید؟
من فکر می‌کنم سرخوردگی‌های اجتماعی می‌تواند دلیل مهمی باشد. شرایط روحی و اجتماعی، می‌تواند جوانان را به این سمت سوق دهد. البته یک بخشی از آن به دلیل چشم‌و هم‌چشمی‌های خانوادگی و اجتماعی‌ست که نتیجه‌ی مطلوبی نخواهد داشت. اما گروه دیگر کسانی هستند که به دلیل عشق و علاقه و شرایط روحی‌شان به سمت موسیقی جذب می‌شوند. در نوع موسیقی ما نیز، خیلی‌ها دچار هیجان‌زدگی می‌شوند و البته خیلی زود هم کنار می‌روند.

  • از انتشار اولین آلبوم تا قبل از انتشار «به رنگ شب»، دو کنسرت برگزار کردید، با توجه به شیوه‌ی بسته‌ی تبلیغات برای برگزاری کنسرت، استقبال مردم چطور بوده؟
بیشتر از طریق فضاهای مجازی و یکی دو روزنامه تبلیغ کردیم. البته کنسرت اول در اریکه خیلی خوب برگزار شد. اما متاسفانه برای برگزاری کنسرت دوم در میلاد، سنگ‌اندازی‌های بسیاری انجام گرفت. به طور مثال به ما اعلام کردند که بلیط برای سانس اول تمام شده، وقتی روی استیج رفتیم سالن را خالی دیدیم.

  • فکر می‌کنید دلیل آن چه بود؟
من فکر می‌کنم سالن میلاد مونوپول تعدادی از کنسرت‌گزارهاست. خارج از دایره‌ی آنها، کسی فعالیت داشته باشد به طور معمول به مشکل برخورد می‌کند.

  • از سیستم پخش آلبوم راضی بودید؟
بله. دوست عزیزم حمید اسفندیاری، در واقع مدیر انتشار «باربد» به من خیلی لطف دارند. چه در انتشار دو آلبوم قبلی‌ام و البته برگزاری کنسرت حامی من بودند. اما به دلیل شرایط اقتصادی دچار گرفتاری شدیم. به طور مثال یک روز مقوا می‌فروختند، فردا فروش نداشتند. بیشتر در این موارد گرفتار بودیم.

  • به فکر برگزاری کنسرت هستید؟
واقعیت این است که خیلی خسته‌م. برای انتشار آلبوم انرژی بسیاری گرفته می‌شود. در حال حاضر استراحت می‌کنم.

  • و آلبوم بعدی؟
من زندگی می‌کنم برای موسیقی. اما اجازه بدهید کودکی که به دنیا آمده بزرگ کنیم تا بعدی....

  • اگر قرار باشد بین تدریس، آهنگسازی و خوانندگی، یکی را انتخاب کنید، کدام گزینه برای‌تان ارجح‌تر می‌شود؟
به طور حتم تدریس نمی‌کنم. تدریس بسیار کار سختی‌ست. فرسایش بسیاری دارد. حاضرم هزینه‌ام پرداخت کنم که کار نکنم. اما به هرحال گاهی شرایط اقتصادی به شکلی‌ست که مجبوریم کاری برخلاف میلمان انجام بدهیم.

  • دورنمای شما از موسیقی‌تان...
بچه‌هایی که در این نوع موسیقی کار می‌کنند حرکت خوبی روبه‌ جلو دارند. اما گاهی متاسفانه عجله‌ می‌کنند. من دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم که با احترام به موسیقی کارمی‌کنند و متاسفانه کسی آنها را نمی‌شناسد. امیدوارم خیلی زود بستر مناسبی برای مطرح شدن استعداد آنها فراهم شود. باید عرض کنم در موسیقی پاپ خلاقیت به حداقل خود رسیده، اما در موسیقی ما بچه‌ها به دنبال خلاقیت هستند و کپی‌برداری را دوست ندارند. تخصصی کار می‌کنند. با آرشیو موسیقی روز دنیا آشنا هستند و کسی در این موسیقی نمی‌تواند اتفاقی ساز بزند و کار کند. برای آینده‌ی این جنس موسیقی آینده‌ی خوبی ‌را می بینم اما به شرط حمایت.

  • و در پایان . . .
تا فرصت هست از دوست عزیزم، یاور همیشه مومن، نیما نواپور نوازنده‌ی درامز که سنگ تمام گذاشت، تشکر کنم. آرش مقدم نوازنده‌ی بیس و هادی کیانی برای ضبط و میکس و مسترینگ، زحمت بسیاری کشیدند.
تشکر ویژه از عباس روشن‌زاده که اگر ترانه‌های عباس نبود هیچ وقت این اتفاقات برای من نمی‌افتاد. عباس را خیلی دوست دارم. از الان دارم تلنگر می‌زنم که شعر آماده کن برای آلبوم بعدی ....

  • پس به آلبوم بعدی فکر می‌کنید ...
نمی‌شود که فکر نکرد . . .
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 آذر 1391 - 00:00

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود من زندگی می‌کنم برای موسیقی | موسیقی ما